شهید صدوقی

شهید محراب,پوستر,تصویر با کیفیت,تصویر سازی,آیت الله صدوقی,عباس گودرزی,شهید صدوقی,صدوقی یزد

چه زیبا ملائک شدند زیستند همان ها که هستند ولی نیستند! کسانی که در جمع ما بوده اند ولی حیف نفهمیده ایم کیستند.

شهید صدوقی از نگاه امام خامنه ای (مدظله العالی)

آیت الله سیدعلی خامنه ای، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، درباره  شهید صدوقی یادآور شده‌اند: «در طول یکی دو سال قبل از  پیروزی انقلاب، مرحوم آیت‌الله صدوقی محوری بودند برای بیشتر فعالیت‌های نه فقط یزد، بلکه سراسر کشور و این به خاطر این بود که آیت‌الله صدوقی شخصیت روحانی محترم و معتبری بودند که نظرات ایشان، تشخیص‌های ایشان و پیشنهادهای ایشان در امور شهرستان‌های دیگر هم اثر می‌گذاشت. غالبا مورد مشاوره قرار می‌گرفتند و حتی در تهران هم طبق نظر ایشان عمل می شد و نیز رای‌ها و نظرات این بزرگوار برای علمای شهرستان‌ها راهگشا و راهنمای خوبی بود. از جمله خصوصیات مرحوم آیت‌الله صدوقی که ایشان را در حرکات انقلابی به صورت فرد مؤثری در می‌آورد، شجاعت آن مرد بود.»

دوران کودکی و تحصیل

فقیه عارف،علامه مجاهد شهید محراب،آیت الله حاج شیخ محمد صدوقی در سال ۱۳۲۷ قمری در یزد و در خانواده روحانی به دنیا آمد.پدرش، مرحوم میرزا ابوطالب از روحانیون مشهور شهر که در مسجد روضه محمدیه (حظیره) سِمت امامت و مرجعیت تامه برای امور محوله داشته است؛ ایشان در کار های مربوط به حوزه و روحانیت،تنظیم اسناد و قباله تخصص فوق العاده داشتند.انتساب پدری او به میرزا محمد کرمانشاهی  فرزند ملا مهدی کرمانشاهی می رسد که در دوره فتحعلی شاه از کرمانشاه به یزد تبعید شده بودند.در انتساب این خاندان به شیخ صدوق، به لوح تاریخی روی قبر جد بزرگ شهید صدوقی استناد می شود.

شهید صدوقی در سن ۷ سالگی پدر و در سن ۹ سالگی مادر خویش را از دست دادند و تحت سر پرستی پسر عموی خود، مرحوم آیت الله شیخ محمد کرمانشاهی، که بعد ها با دختر ایشان ازدواج کرد، قرار گرفت.

ایشان تا ۲۰ سالگی مقدمات علوم دینی را در یزد فرا گرفت و سپس در سال ۱۳۴۸ ه.ق برای ادامه تحصیل به اصفهان هجرت کرد. در مدرسه چهار باغ (مدرسه امام صادق} کنونی) با شرایط بسیار سخت، به تحصیل پرداخت؛ شهید صدوقی درباره سختی های این دوران فرموده است:« یک سال در آن جا سرمای شدیدی بود طوری که ماندن در آن جا دشوار می نمود.شاید متجاوز از ۲۰روز برف سنگین آمد و کسب و کار تقریبا همه چیز از دست مردم گرفته شد، هر روز از صبح به دنبال چوب می رفتیم و ظهر دست خالی بر می گشتیم تا اینکه یک روز مرحوم سید علی نجف آبادی وارد مدرسه چهار باغ شد و دید که همه طلبه ها دچار کمبود سوخت هستند و بعد دستور داد تا یکی از دو تا چنار های بزرگ مدرسه را بیاندازند و بین طلبه ها تقسیم کنند. پس از مدتی که خیلی به سختی گذشت از طریق آباده به طرف یزد حرکت کردیم و این سفر قریب به ۲۹روز طول کشید و بالاخره با هر زحمتی بود خودمان را به یزد رساندیم. یک سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۹ قمری برای ادامه تحصیل با خانواده به طرف قم رفتیم و اقامت ما در شهر قم ۲۱ سال به طول انجامید.»

تحصیل و تدریس علوم دینی

در سایه سرپرستی مرحوم آمیرزا محمد کرمانشاهی، پسرعموی خود به تحصیل علم پرداخته، شرح لمعه و قوانین را در مدرسه عبدالرحیم خان یزد نزد اساتید آن مدرسه فرا می گیرد و در بیست سالگی با دختر عموی خود ازدواج می کند. در سال ۱۳۴۸ ه.ق برای ادامه تحصیل، راهی حوزه کهن اصفهان شده، در مدرسه چهارباغ (امام صادق فعلی) سکنی می گزیند.

از بد حادثه آن سال، زمستانی طاقت فرسا را به همراه می آورد؛ به گونه ای که مجبور می شود از راه قمشه آباده و پس از حدود یک ماه راهپیمایی، در کمال مشقت به یزد مراجعت کند. پس از سالی اقامت مجدد در وطن، هوای هجرت به حوزه قم دل بی تابش را مشتاق سفر کرده عازم شهر جهاد و اجتهاد می شود. او خود به هنگام عزیمت به قم را سال ۱۳۴۹ ه.ق و مدت اقامت خود را در این شهر بیست و یک سال ذکر کرده است.

اقامت وی در قم مصادف است با ششمین سال سلطنت استبدادی رضاخان و اوج حملات وی به روحانیت. همزمان جو ارعاب و تهدید امنیه های رضاخانی بیداد می کند و پوشیدن لباس روحانیت جرم است. مجلس روضه ممنوع و مؤسس حوزه در فشار طاقت فرسا و مردم به پوشیدن کت و شلوار و کلاه پهلوی مجبورند. رضاخان دست از مقدس بازی برداشته و چهره واقعی خود را آشکار کرده است.

وی در قم پس از مدتی به درس حاج شیخ عبدالکریم راه می یابد و مورد لطف و توجه خاص ایشان قرار می گیرد و بر اثر اعتماد ایشان، آقای صدوقی محل رجوع طلاب و حلال مشکلات آنان می شود. با فوت آیت الله حائری در سال ۱۳۵۵ ه.ق که در پی مساله کشف حجاب اجباری زنان ایرانی به وقوع پیوست. رضا خان نفسی به راحتی کشید و از خلأ مرجعیت در ایران استفاده کرده،اوضاع را بر اهل علم و روحانیت سخت تر کرد، به گونه ای همگان با نا امیدی تنها به توسل و تضرع روی آوردند. شهید صدوقی خود می فرمایند:« اوضاع بر اهل علم سخت شد که بعدا توسلاتی از اهل علم شد و خیلی مؤثر افتاد. تحصیل در آن دوره خیلی سخت بود؛ به جهت اینکه قم مرجعی نداشت، چرا که مرجع تقلید، مرحوم آسید ابوالحسن اصفهانی بودند که ایشان هم در نجف اقامت داشتند.

شروع جنگ جهانی دوم و فرار رضا خان، موجب دمیدن آزادی و شکست پیکره استبداد گردید. در این سالها، حوزه علمیه قم رونق گذشته خود را بازیافت و بر اثر سعی و تلاش آیات عظام قم، تعداد طلاب رو به فزونی نهاد.

آیت الله صدوقی، از بدو ورود به قم به دوستی و هم صحبتی با امام خمینی دل بست به طوری که هر دو بزرگوار در جلسات و محفل انس یکدیگر شرکت می کردند.

«بنده در سال ۱۳۴۹ ه.ق که وارد قم شدم، دو سه روز پس از ورود، با امام خمینی آشنا شدم و کم کم آشنایی ما بالا گرفت و به رفاقت کشید و گاه در تمام مدت شبانه روز با ایشان بودم.»[۱]

 

جلوه های مردم داری آیت الله شهید صدوقی

  1. جوان گرایی:

جوانان در نگاه این پیر وارسته ارزش و جایگاه ارزشمندی داشتند. از همان سن چهل و پنج سالگی که به قصد خدمت به مردم خود از قم به یزد مهاجرت کرد چنان با جوانان دبیرستانی و دانشجویان صمیمی بود که بیشتر صفوف نماز جماعت و اجتماعات مسجدش را جوانان تشکیل می دادند. برخی از جوانان که به اقتضای جوانی، در مسجد بگو و بخند و شوخی داشتند، با اعتراض جمعی از بزرگتر ها مواجه می شدند، به طوری که یکی از اینان در نامه ای خطاب به شهید صدوقی اظهار داشت:« فکری به حال این جوانان بکنید که مسجد نیایند، این ها نظم مسجد را به هم ریخته اند و خانه خدا را سبک کرده اند.» که آقا از این گفته برآشفت و در جواب گفت:« بگذار جوان ها با مسجد انس بگیرند این ها امید کشورند، روزی می آید که این ها چرخ عظیم اجتماع را به حرکت در می آورند.»

از جلساتی که در یزد با جوانان داشتند تا نماز جمعه های بعد از انقلاب اسلامی که صفوف جوانان در آن موج می زد و تا حضور در میان رزمندگان و… موجب می شد تا جوانان شیفته اخلاص و صفا و صمیمیت این پیر فرزانه شوند.[۲]

۲.ارتباط مستقیم با مردم

بسیاری از مسئولان و خواص جامعه به بهانه کار و مشغله زیاد یا با این توجیه که با وجود معاونین و دریافت گزارش های لازم و نظارت دقیق بر کار مسئولان زیر دست، دیگر نیازی به ارتباط مستقیم با مردم نیست، از چنین ارتباط پر برکت و حیاتی شانه خالی می کنند. در حالیکه ارتباط مستقیم با مردم هم موجب جلب اعتماد و محبوبیت و صمیمیت آنان می شود و هم باعث می شود تا قضاوت ها و تصمیم های یک مسئول واقع بینانه تر باشد و نیز با جلب محبت مردم، می توانند در مواقع لازم و ضروری از این نیروی عظیم مردمی در جهت حل مشکلات و پیشبرد اهداف بهره گیرند، و هم با خشنود کردن و محبت به آنان رضایت خداوند را جلب نمایند.

شهید صدوقی تا جایی که ممکن بود خود شخصا به کارها رسیدگی می کرد و زمام کار خود را به دست اطرافیان و زیردستان نمی داد، و اگر رسیدگی مستقیم امکان نداشت، با نظارت دقیق و با هوشمندی و زیرکی کارها را زیر نظر داشت. هرگز اهل حواله دادن و امروز و فردا کردن و سرگردان نمودن مردم نبود.« در جریان زلزله دلخراش گلباف کرمان در سال  ۱۳۶۰ خود چندین بار به منطقه رفت و از مردم دلجویی کرد. مردم در این دیدارها  ۵۰۰ نامه به آقا دادند که هر کدام درد دلی و حکایت مشکلی بود. آقا چون در کرمان مستقر شد همه نامه ها را خواند، دستور های لازم را به مسئولان داد و خود بر انجام یافتن سفارش ها نظارت کرد.»

به کارگزاران می فرمود: مبادا کسی بیاید و کاری داشته باشد اما کارش انجام نشود.[۳]

۳.با خبر بودن از حال مردم

یکی از آثار و نتایج ارتباط مستقیم با مردم این است که انسان از حال آنان با خبر می شود، که این خود برکات و آثار ویژه ای به دنبال دارد. شهید محراب از همان سنین جوانی که در قم تحصیل می کرد، در زمان مرحوم آیت الله حائری مؤسس حوزه، از وضعیت طلاب علوم دینی با خبر بودند و برای حل مشکلات آنان کار را تا نزد مرجع زمان می کشاندند. خود ایشان در این باره می فرمایند:« بعضی از گرفتاری هایی که برای طلاب پیش می آمد، خدمتشان عرض می کردم، و ایشان هم کمک هایی توسط بنده به اهل علم می نمودند…بعد از فوت مرحوم آیت الله حائری قسمت عمده ای از بارهای حوزه به دوش ما افتاد، و علاوه بر اینکه تولیت مدارس و تقسیم شهریه های طلاب زیر نظر بنده بود، تدریس هم داشتم و حداقل چهار پنج درس می گفتم…در آن وقت حافظه من معروف بود و وقتی که ده هزار طلبه شهریه می گرفتند، … در خاطرم بود و دیگر احتیاجی نبود که اسم و مبلغ را بنویسم.»

پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز اقبال میلیونی مردم نه تنها موجب عجب و تن آسایی و بی خبری از حال مردم نشد، بلکه آن شهید از فرصت و الطاف خداوندی برای نگاهی دقیق تر به جامعه و مشکلات مردم ناتوان و دردمند استفاده کردند و با وجود کهولت سن و ضعف جسمانی شبانه روز خود را در خدمت به مردم قرار دادند.

یکی از نزدیکان ایشان در این زمینه می گوید:

« خیلی از وقت ها شده که ما تا ساعت ۲ بعد از نیمه شب برای بررسی و حل مشکلات نشسته بودیم، و ماکه جوان تر بودیم واقعا خسته می شدیم و تعجب می کردیم که چگونه ایشان با این کهولت سن، تحمل می آورند. خوب هرکس مشکلی داشته و به بیت آیت الله صدوقی مراجعه کرده، جوابی شنیده و مشکلش تا حدودی حل شده است.»[۴]

ویژگی های اخلاقی شهید صدوقی

توسل به قرآن:

شهید صدوقی در همه حال با قرآن انس داشت، کارهای فردی و اجتماعی را در پرتو قرآن انجام می داد و با قرآن مشورت می کرد.

شهید صدوقی در هنگام مشورت و رخدادهای ناگوار اجتماعی، از قرآن کمک می خواست.

 

ارادت به اهل بیت عصمت و طهارت

شهید صدوقی به اهل بیت پبامبر و ائمه اطهار]    ارادتی خاص داشت و عرفانش از معارف آسمانی اهل بیت نیز مایه می گرفت. آن شهید والا مقام در تمامی عمر شریفش مجلس ذکر و روضه و مصیبت خاندان پیامبر را برگزار می کرد. حتی در دوره های پر از اختناق رژیم پهلوی که مجالس بزرگداشت و عزاداری پیشوایان معصوم را ممنوع اعلام کردند، آیت الله صدوقی بدون هراس، ارادت و محبت خود به اهل بیت را اظهار می کرد. همچنان شهید صدوقی با آداب و شیوه خاصی که حکایت از مقام عرفانی ایشان داشت، به زیارت خاندان پیامبر مشرف گردید.[۵]

زندگانی مبارزاتی شهید صدوقی

همکاری با فدائیان اسلام:

موج توفنده جریان فداییان اسلام و شور هیجانی که در حوزه ایجاد کرد، صدوقی را نیز به سوی خود کشاند. او از جمله عالمانی است که به حمایت از این نهضت جوشیده از متن روحانیت مبارز پرداخت و در هنگام خطر خانه خود را پناهگاه امن آنان قرار داد.

زمان فداییان اسلام، آیت الله صدوقی با آنان تماس نزدیک داشتند. حتی نواب صفوی در آن زمان خفقان، تنها جایی که به عنوان پناهگاه اختیار می کرد، منزل ایشان بود. شبانگاه در می زند، وارد می شود و می گوید من تحت تعقیب هستم و به شما پناه آورده ام. و ایشان با روی گشاده در را به روی ایشان باز می کند و او چند روز در منزل ایشان مخفی می شود.

ایشان در شب وارد کردن جنازه منحوس رضا خان پهلوی فعالیت چشمگیری داشتند که کسی برای جنازه او در قم نماز نخواند و تظاهراتی که در مدرسه فیضیه، علیه ورود جنازه حین وارد کردن آن به صحن صورت گرفت، زیر نظر و هدایت چند نفر من جمله آیت الله صدوقی بود.[۶]

استادان شهید صدوقی:

  1. امام خمینی
  2. آیت الله شیخ عبدالکریم یزدی
  3. آیت الله سید صدر الدین صدر
  4. آیت الله سید محمد تقی خوانساری
  5. آیت الله سید محمد حجت کوه کمره ای
  6. سید محمد علی کازرونی
  7. آقا شیخ غلامرضا فقیه خراسانی.

تدریس  و شاگردان:

شهید صدوقی علاوه بر تلاش های ارزشمندی که در حوزه انجام می داد، تحصیل و تدریس علوم اسلامی را در اولویت زندگی خودش قرار داده بود و در مسند تدریس از استادان برجسته و ارزشمند حوزه به حساب می آمد. او در مدت تدریس شاگردان فراوانی را تربیت کرد که به ذکر نام چند نفر از آن ها بسنده می کنیم:

  1. استاد علامه محمدتقی جعفری تبریزی
  2. متفکر شهید مرتضی مطهری
  3. شهید قدوسی
  4. آیت الله جنتی
  5. آیت الله فاضل لنکرانی

۶.آیت الله سید هاشم رسول محلاتی.[۷]

خاطره ای از روزهای انقلاب

نماز ظهر عاشورا و نام گذاری میدان مجاهدین

با توصیه حاج آقا راهپیمایی ها به مناسبت های مختلف اصولا آرام و بی تنش برگزار می شد. نقطه پایانی راهپیمایی هایی که به ظهر ختم می شد، عموما مسجد حظیره بود. راهپیمایی های تاسوعا بسیار باشکوه و آرام برگزار شد و نماز ظهر و عصر در مسجد حظیره برگزار گردید.

اما راهپیمایی روز عاشورا با جمعیت بسیار زیاد انجام شد و چون معمول حرکت پایانی به سوی حظیره بود که انتهای جمعیت که نزدیک میدان شهدا که رسید اعلام شد که نماز ظهر و عصر همین جا در خیابان اقامه می شود. صفوف اول نزدیک کوچه سهل بن علی و صفوف آخر به سمت میدان شهدا، میدان خیابان های اطراف بود.

راه عبور از شهرداری و ژاندارمری به طرف میدانی که میدان مجسمه نامیده می شد، کاملا توسط صفوف جماعت بسته شد. نماز ظهر که سلام داده شد، نمازگزاران دیدند که جمعیتی در اطراف مجسمه و بالای آن مشغول اقدام هایی هستند. بین دو نماز حاج آقا با بلندگوی دستی که در دسترس بود اعلام کردند که کار به کار آن ها نداشته باشید، نمازتان را بخوانید و نماز عصر را اقامه نمودند. در همین فرصت مجسمه شاه به زیر کشیده بود، بعد از نماز عصر حاج آقا باز برای اینکه مردم فکر نکنند دست هایی ناشناخته برای بر هم زدن امور چنین کرده اند، با همان بلندگو اعلام کردند که مجاهدین شهرمان این اقدام شایسته را انجام دادند و برایشان دعا کردند و از این رو بود که پس از آن میدان مجسمه به میدان مجاهدین تغیر نام یافت.[۸]

خدمات اجتماعی و فرهنگی شهید صدوقی

خدمات اجتماعی

برخی موسسات امدادی و خیریه که توسط شهید صدوقی پایه گذاری شده اند عبارتند از:

  1. تاسیس صندوق قرض الحسنه حضرت ولی عصرأ
  2. احداث صندوق خیریه امام رضا{ جهت رسیدگی به امور رفاهی یتیمان و افراد بی سرپرست.
  3. اسکان آوارگان و جنگ زدگان در مسکن های رایگان.
  4. احداث درمانگاه زارچ، حیدرآباد و مشتاق.
  5. احداث بیمارستان سیدالشهداء.
  6. احداث بیمارستان سوختگی آیت الله صدوقی و مرکز تحقیقات اعصاب و روان.

خدمات فرهنگی

خدمات فرهنگی شهید صدوقی را می توان در سه عنوان آورد:

  1. تدریس و تربیت شاگردان ممتاز.
  2. ترویج و تبلیغ احکام اسلامی.
  3. احداث، تعمیر و ترمیم مساجد، مدارس و مراکز عام المنفعه.[۹]

نحوه ترور شهید صدوقی

در آخرین نماز جمعه خویش که مصادف با دهم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۲ مطابق با یازدهم تیر ماه ۱۳۶۱ بود،بعد از ادای فریضه جمعه، در حالی که جایگاه راترک می کردند، منافقی برای برای روبوسی به ایشان نزدیک شد و نارنجکی که در دست داشت را منفجر کرد و ایشان را به شهادت رساند.[۱۰]

پیام حضرت امام خمینی به مناسبت شهادت آیت الله صدوقی

انالله و انا الیه راجعون…اینجانب دوستی عزیز که بیش از ۳۰ سال با او آشنا و روحیات عظیمش را از نزدیک درک کردم از دست دادم و اسلام خدمتگزاری متعهد و ایران فقیهی فداکار و استان یزد سرپرستی دانشمند را از دست داد و در ازاء آن به هدف نهائی که آمال این شهیدان است نزدیک شد. من به پیشگاه مقدس بقیه الله الاعظم روحی فداه و ملت عزیز و اسلام عزیز تر تبریک و تسلیت عرض می کنم و از خداوند تعالی برای این شهید عظیم رحمت و مغفرت و برای ملت بزرگ به ویژه یزد متعهد صبر و اجر برای خاندان محترم بزرگوار خصوصا فرزند برومند و عزیزش صبر جزیل و اجر جمیل خواهانم از خداوند متعال پیروزی اسلام و سرنگونی کفر را خواستارم.[۱۱]

روح الله موسوی خمینی

دهم رمضان المبارک۱۰۴۲

منابع:

[۱] مرکز بررسی اسناد تاریخ وزارت اطلاعات، یاران امام به روایت اسناد ساواک، حوزه هنری، چاپ اول، ج۲، ص الف

[۲] محمد حسن معزالدینی، یادنامه بزرگداشت سومین شهید محراب آیت الله صدوقی، رادمنش، چاپ اول، یزد۱۳۸۴، ج۱، ص۱۳۱

[۳] محمد حسن معزالدینی، یادنامه بزرگداشت سومین شهید محراب آیت الله صدوقی، رادمنش، چاپ اول، یزد۱۳۸۴، ج۱، ص۱۳۲

[۴] محمد حسن معزالدینی، یادنامه بزرگداشت سومین شهید محراب آیت الله صدوقی، رادمنش، چاپ اول، یزد۱۳۸۴، ج۱، ص۱۳۳

[۵] محمد حسن معزالدینی، یادنامه بزرگداشت سومین شهید محراب آیت الله صدوقی، رادمنش، چاپ اول، یزد۱۳۸۴، ج۱، ص۱۸۷

[۶] محمد حسن معزالدینی، یادنامه بزرگداشت سومین شهید محراب آیت الله صدوقی، رادمنش، چاپ اول، یزد۱۳۸۴، ج۱، ص۴۵

[۷] محمد حسن معزالدینی، یادنامه بزرگداشت سومین شهید محراب آیت الله صدوقی، رادمنش، چاپ اول، یزد۱۳۸۴، ج۱، ص۴۴

[۸] محمد حسن معزالدینی، یادنامه بزرگداشت سومین شهید محراب آیت الله صدوقی، رادمنش، چاپ اول، یزد۱۳۸۴، ج۱، ص۱۴۲

[۹] محمد حسن معزالدینی، یادنامه بزرگداشت سومین شهید محراب آیت الله صدوقی، رادمنش، چاپ اول، یزد۱۳۸۴، ج۱، ص۱۷۴

[۱۰] سایت قربانیان ترور، ۱۰/۴/۹۷، ۲۱:۳۵

[۱۱] فاجعه دهم رمضان، چاپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، یزد۱۳۶۲،ص۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.