Happy birthday to Hazrat Zahra, peace be upon her.

شان نزول و تفسیر سوره مبارکه کوثر به مناسبت میلاد با سعاد حضرت زهرا سلام الله علیها

*تفسیر؛

ما به تو خیر فراوان دادیم

روى سـخـن در تمام این سوره به پیغمبر اکرم (ص) است (مانند سـوره و الضـحـى و سـوره ا لم نشرح ) و یکى از اهداف مهم هر سه سوره تسلى خاطر آن حضرت در برابر انبوه حوادث دردناک و زخم زبانهاى مکرر دشمنان است .

نخست مى فرماید: ما به تو کوثر عطا کردیم (انا اعطیناک الکوثر).

(کوثر) وصف است که از کثرت گرفته شده ، و به معنى خیر و برکت فراوان است ، و به افراد سخاوتمند نیز کوثر گفته مى شود.

در ایـنـکـه مـنـظـور از کـوثـر در ایـنـجـا چـیـسـت ؟ در روایـتـى آمده است که وقتى این سوره نـازل شد پیغمبر اکرم (ص) بر فراز منبر رفت و این سوره را تـلاوت فـرمـود، اصـحاب عرض کردند: این چیست که خداوند به تو عطا فرموده ؟ گفت : نهرى است در بهشت ، سفیدتر از شیر، و صافتر از قدح (بلور) در دو طرف آن قبه هائى از در و یاقوت است ….

در حـدیث دیگرى از امام صادق (ع) مى خوانیم که فرمود: کوثر نهرى است در بـهـشت که خداوند آن را به پیغمبرش در عوض فرزندش (عبد الله که در حیات او از دنیا رفت ) به او عطا فرمود.
بـعـضـى نـیـز گـفته اند: منظور همان حوض کوثر است که تعلق به پیامبر (ص) دارد و مؤمنان به هنگام ورود در بهشت از آن سیراب مى شوند.

بـعـضـى آن را بـه نـبـوت تفسیر کرده ، و بعضى دیگر به قرآن ، و بعضى به کثرت اصـحـاب و یـاران ، و بـعـضـى بـه کـثـرت فـرزنـدان و ذریـه کـه هـمـه آنـهـا از نـسـل دخـتـرش فـاطمه زهرا (ع) به وجود آمدند، و آنقدر فزونى یافتند که از شماره بیرونند، و تا دامنه قیامت یادآور وجود پیغمبر اکرمند، بعضى نیز آن را به شفاعت تـفـسـیـر کـرده و حـدیـثـى از امـام صـادق در ایـن زمـیـنـه نقل نموده اند.

تـا آنـجـا کـه (فـخـر رازى ) پانزده قول در تفسیر (کوثر) ذکر کرده است ، ولى ظاهر این است که غالب اینها بیان مصداقهاى روشنى از این مفهوم وسیع و گـسترده است ، زیرا چنانکه گفتیم (کوثر) به معنى (خیر کثیر و نعمت فراوان ) اسـت ، و مـى دانـیـم خـداوند بزرگ نعمتهاى فراوان بسیارى به پیغمبر اکرم (ص) ارزانى داشت که هر یک از آنچه در بالا گفته شد یکى از مصداقهاى روشن آن است ، و مصداقهاى بسیار دیگرى نیز دارد که ممکن است به عنوان تفسیر مصداقى براى آیه ذکر شود.

بـه هـر حـال تـمـام مواهب الهى بر شخص پیغمبر اکرم (ص) در تـمام زمینه ها حتى پیروزیهایش در غزوات بر دشمنان ، و حتى علماى امتش که در هر عصر و زمـان مـشعل فروزان قرآن و اسلام را پاسدارى مى کنند، و به هر گوشهاى از جهان مى برند، همه در این خیر کثیر وارد هستند.
فـرامـوش نـبـایـد کرد این سخن را خداوند زمانى به پیامبرش مى گوید که که آثار این خـیـر کثیر هنوز ظاهر نشده بود، این خبرى بود از آینده نزدیک و آینده هاى دور، خبرى بود اعجازآمیز و بیانگر حقانیت دعوت رسول اکرم (ص).

ایـن نـعـمـت عظیم و خیر فراوان شکرانه عظیم لازم دارد، هر چند شکر مخلوق هرگز حق نعمت خـالق را ادا نمى کند، بلکه توفیق شکرگزارى خود نعمت دیگرى است از ناحیه او لذا مى فـرمـایـد: اکـنـون کـه چـنـیـن اسـت ، فـقط براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن (فصل لربک و انحر).

آرى بـخـشنده نعمت او است ، بنابراین نماز و عبادت و قربانى که آن هم نوعى عبادت است بـراى غـیـر او مـعنى ندارد، مخصوصا با توجه به مفهوم رب که حکایت از تداوم نعمتها و تدبیر و ربوبیت پروردگار مى کند.

کوتاه سخن اینکه (عبادت ) خواه به صورت نماز باشد، یا قربانى کردن مخصوص رب و ولى نعمت است ، و او منحصرا ذات پاک خدا است .

این در برابر اعمال مشرکان است که براى بتها سجده و قربانى مى کردند، در حالى که نـعـمـتـهـاى خـود را از خـدا مـى دانـسـتـنـد! و بـه هـر حـال تـعـبـیـر (لربـک ) دلیل روشنى است بر مساءله لزوم قصد قربت در عبادات .

بسیارى از مفسران معتقدند که منظور نماز روز عید قربان ، و قربانى کردن در همان روز اسـت ، ولى ظـاهـرا مـفـهـوم آیه مفهوم عام و گسترده اى است هر چند نماز و قربانى روز عید یکى از مصداقهاى روشن آن است .

تعبیر به (وانحر) از ماده (نحر) که مخصوص کشتن شتر است ، شاید به خاطر این است که در میان قربانیها شتر از اهمیت بیشترى برخوردار بود، و مسلمانان نخستین علاقه بسیار به آن داشتند، و قربانى کردن شتر بدون ایثار و گذشت ممکن نبود.

در اینجا دو تفسیر دیگر براى آیه فوق ذکر شده است :

۱- مـنـظـور از جمله (وانحر) رو به قبله ایستادن به هنگام نماز است ، چرا که ماده نحر بـه مـعـنـى گـلوگـاه مـى بـاشـد، سـپـس عـرب آن را مـعـنـى مـقـابـله بـا هـر چـیـز اسـتـعـمـال کـرده اسـت ، و لذا مـى گـویـنـد (مـنـازلنـا تـتـنـاحـر) یـعنى : منزلهاى ما در مقابل یکدیگر است .

۲- مـنـظـور بـلنـد کـردن دسـتـهـا بـه هـنـگـام تـکـبـیـر و آوردن آن در مـقـابـل گـلوگـاه و صـورت اسـت ، در حـدیـثـى مـى خـوانـیـم : هـنـگـامـى کـه ایـن سـوره نـازل شـد پـیـغـمـبـر اکـرم (ص ) از جبرئیل سؤ ال فرمود: این (نحیره ) اى که پروردگارم مرا به آن ماءمور ساخته چیست ؟

جـبـرئیل  عرض کرد: این نحیره نیست ، بلکه خداوند به تو دستور مى دهد هنگامى که وارد نماز مى شوى موقع تکبیر، دستها را بلند کن ، و همچنین هنگامى که رکوع مى کنى یـا سـر از رکـوع برمى دارى ، و یا سجده مى کنى ، چرا که نماز ما و نماز فرشتگان در هفت آسمان همین گونه است ، و براى هر چیزى زینتى است ، و زینت نماز بلند کردن دستها در هر تکبیر است.

و در حدیثى از امام صادق (ع) مى خوانیم که در تفسیر این آیه با دست مبارکش اشـاره کـرده و فـرمـود: مـنـظور این است که دستها را اینگونه در آغاز نماز بلند کنى به طورى که کف آنها رو به قبله باشد.

ولى تـفـسـیـر اول از هـمـه مـنـاسـب تـر اسـت ، چـرا کـه مـنـظـور نـفـى اعـمـال بـت پـرسـتـان اسـت که عبادت و قربانى را براى غیر خدا مى کردند، ولى با این حـال جـمـع مـیـان هـمه معانى و روایاتى که در این باب رسیده است هیچ مانعى ندارد و به خـصـوص اینکه درباره بلند کردن دست به هنگام تکبیرات روایات متعددى در کتب شیعه و اهـل سـنـت نـقـل شـده اسـت ، بـه ایـن تـرتـیـب آیـه مـفـهـوم جـامـعـى دارد کـه ایـنـهـا را نـیـز شامل مى شود.

و در آخـریـن آیـه ایـن سوره با توجه به نسبتى که سران شرک به آن حضرت مى دادند مى فرماید: (تو ابتر و بلاعقب نیستى ، دشمن تو ابتر است !) (ان شانئک هو الابتر).

(شـانـى ء) از مـاده (شنئان) (بر وزن ضربان) به معنى عداوت و کینه – ورزى و بدخلقى کردن است ، و (شانى ء) کسى است که داراى این وصف باشد.

قـابـل توجه اینکه : (ابتر) در اصل به معنى (حیوان دم بریده ) است و انتخاب این تعبیر از سوى دشمنان اسلام به منظور هتک و توهین بود، و تعبیر (شانى ء) بیانگر ایـن واقـعـیـت است که آنها در دشمنى خود حتى کمترین ادب را نیز رعایت نمى کردند، یعنى عداوتشان آمیخته با قساوت و رذالت بود، در حقیقت قرآن مى گوید: این لقب خود شما است نه پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ).

از سـوى دیـگر همانگونه که در شاءن نزول سوره گفته شد: قریش انتظار مرگ پیامبر (ص) و برچیده شدن بساط اسلام را داشتند، چرا که مى گفت ند او بلا عقب است ، قرآن مى گوید تو بلا عقب نیستى ، دشمنان تو بلا عقب اند!

 

 

 

 

*تفسیر؛

ما به تو خیر فراوان دادیم

روى سـخـن در تمام این سوره به پیغمبر اکرم (ص) است (مانند سـوره و الضـحـى و سـوره ا لم نشرح ) و یکى از اهداف مهم هر سه سوره تسلى خاطر آن حضرت در برابر انبوه حوادث دردناک و زخم زبانهاى مکرر دشمنان است .

نخست مى فرماید: ما به تو کوثر عطا کردیم (انا اعطیناک الکوثر).

(کوثر) وصف است که از کثرت گرفته شده ، و به معنى خیر و برکت فراوان است ، و به افراد سخاوتمند نیز کوثر گفته مى شود.

در ایـنـکـه مـنـظـور از کـوثـر در ایـنـجـا چـیـسـت ؟ در روایـتـى آمده است که وقتى این سوره نـازل شد پیغمبر اکرم (ص) بر فراز منبر رفت و این سوره را تـلاوت فـرمـود، اصـحاب عرض کردند: این چیست که خداوند به تو عطا فرموده ؟ گفت : نهرى است در بهشت ، سفیدتر از شیر، و صافتر از قدح (بلور) در دو طرف آن قبه هائى از در و یاقوت است ….

در حـدیث دیگرى از امام صادق (ع) مى خوانیم که فرمود: کوثر نهرى است در بـهـشت که خداوند آن را به پیغمبرش در عوض فرزندش (عبد الله که در حیات او از دنیا رفت ) به او عطا فرمود.
بـعـضـى نـیـز گـفته اند: منظور همان حوض کوثر است که تعلق به پیامبر (ص) دارد و مؤمنان به هنگام ورود در بهشت از آن سیراب مى شوند.

بـعـضـى آن را بـه نـبـوت تفسیر کرده ، و بعضى دیگر به قرآن ، و بعضى به کثرت اصـحـاب و یـاران ، و بـعـضـى بـه کـثـرت فـرزنـدان و ذریـه کـه هـمـه آنـهـا از نـسـل دخـتـرش فـاطمه زهرا (ع) به وجود آمدند، و آنقدر فزونى یافتند که از شماره بیرونند، و تا دامنه قیامت یادآور وجود پیغمبر اکرمند، بعضى نیز آن را به شفاعت تـفـسـیـر کـرده و حـدیـثـى از امـام صـادق در ایـن زمـیـنـه نقل نموده اند.

تـا آنـجـا کـه (فـخـر رازى ) پانزده قول در تفسیر (کوثر) ذکر کرده است ، ولى ظاهر این است که غالب اینها بیان مصداقهاى روشنى از این مفهوم وسیع و گـسترده است ، زیرا چنانکه گفتیم (کوثر) به معنى (خیر کثیر و نعمت فراوان ) اسـت ، و مـى دانـیـم خـداوند بزرگ نعمتهاى فراوان بسیارى به پیغمبر اکرم (ص) ارزانى داشت که هر یک از آنچه در بالا گفته شد یکى از مصداقهاى روشن آن است ، و مصداقهاى بسیار دیگرى نیز دارد که ممکن است به عنوان تفسیر مصداقى براى آیه ذکر شود.

بـه هـر حـال تـمـام مواهب الهى بر شخص پیغمبر اکرم (ص) در تـمام زمینه ها حتى پیروزیهایش در غزوات بر دشمنان ، و حتى علماى امتش که در هر عصر و زمـان مـشعل فروزان قرآن و اسلام را پاسدارى مى کنند، و به هر گوشهاى از جهان مى برند، همه در این خیر کثیر وارد هستند.
فـرامـوش نـبـایـد کرد این سخن را خداوند زمانى به پیامبرش مى گوید که که آثار این خـیـر کثیر هنوز ظاهر نشده بود، این خبرى بود از آینده نزدیک و آینده هاى دور، خبرى بود اعجازآمیز و بیانگر حقانیت دعوت رسول اکرم (ص).

ایـن نـعـمـت عظیم و خیر فراوان شکرانه عظیم لازم دارد، هر چند شکر مخلوق هرگز حق نعمت خـالق را ادا نمى کند، بلکه توفیق شکرگزارى خود نعمت دیگرى است از ناحیه او لذا مى فـرمـایـد: اکـنـون کـه چـنـیـن اسـت ، فـقط براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن (فصل لربک و انحر).

آرى بـخـشنده نعمت او است ، بنابراین نماز و عبادت و قربانى که آن هم نوعى عبادت است بـراى غـیـر او مـعنى ندارد، مخصوصا با توجه به مفهوم رب که حکایت از تداوم نعمتها و تدبیر و ربوبیت پروردگار مى کند.

کوتاه سخن اینکه (عبادت ) خواه به صورت نماز باشد، یا قربانى کردن مخصوص رب و ولى نعمت است ، و او منحصرا ذات پاک خدا است .

این در برابر اعمال مشرکان است که براى بتها سجده و قربانى مى کردند، در حالى که نـعـمـتـهـاى خـود را از خـدا مـى دانـسـتـنـد! و بـه هـر حـال تـعـبـیـر (لربـک ) دلیل روشنى است بر مساءله لزوم قصد قربت در عبادات .

بسیارى از مفسران معتقدند که منظور نماز روز عید قربان ، و قربانى کردن در همان روز اسـت ، ولى ظـاهـرا مـفـهـوم آیه مفهوم عام و گسترده اى است هر چند نماز و قربانى روز عید یکى از مصداقهاى روشن آن است .

تعبیر به (وانحر) از ماده (نحر) که مخصوص کشتن شتر است ، شاید به خاطر این است که در میان قربانیها شتر از اهمیت بیشترى برخوردار بود، و مسلمانان نخستین علاقه بسیار به آن داشتند، و قربانى کردن شتر بدون ایثار و گذشت ممکن نبود.

در اینجا دو تفسیر دیگر براى آیه فوق ذکر شده است :

۱- مـنـظـور از جمله (وانحر) رو به قبله ایستادن به هنگام نماز است ، چرا که ماده نحر بـه مـعـنـى گـلوگـاه مـى بـاشـد، سـپـس عـرب آن را مـعـنـى مـقـابـله بـا هـر چـیـز اسـتـعـمـال کـرده اسـت ، و لذا مـى گـویـنـد (مـنـازلنـا تـتـنـاحـر) یـعنى : منزلهاى ما در مقابل یکدیگر است .

۲- مـنـظـور بـلنـد کـردن دسـتـهـا بـه هـنـگـام تـکـبـیـر و آوردن آن در مـقـابـل گـلوگـاه و صـورت اسـت ، در حـدیـثـى مـى خـوانـیـم : هـنـگـامـى کـه ایـن سـوره نـازل شـد پـیـغـمـبـر اکـرم (ص ) از جبرئیل سؤ ال فرمود: این (نحیره ) اى که پروردگارم مرا به آن ماءمور ساخته چیست ؟

جـبـرئیل  عرض کرد: این نحیره نیست ، بلکه خداوند به تو دستور مى دهد هنگامى که وارد نماز مى شوى موقع تکبیر، دستها را بلند کن ، و همچنین هنگامى که رکوع مى کنى یـا سـر از رکـوع برمى دارى ، و یا سجده مى کنى ، چرا که نماز ما و نماز فرشتگان در هفت آسمان همین گونه است ، و براى هر چیزى زینتى است ، و زینت نماز بلند کردن دستها در هر تکبیر است.

و در حدیثى از امام صادق (ع) مى خوانیم که در تفسیر این آیه با دست مبارکش اشـاره کـرده و فـرمـود: مـنـظور این است که دستها را اینگونه در آغاز نماز بلند کنى به طورى که کف آنها رو به قبله باشد.

ولى تـفـسـیـر اول از هـمـه مـنـاسـب تـر اسـت ، چـرا کـه مـنـظـور نـفـى اعـمـال بـت پـرسـتـان اسـت که عبادت و قربانى را براى غیر خدا مى کردند، ولى با این حـال جـمـع مـیـان هـمه معانى و روایاتى که در این باب رسیده است هیچ مانعى ندارد و به خـصـوص اینکه درباره بلند کردن دست به هنگام تکبیرات روایات متعددى در کتب شیعه و اهـل سـنـت نـقـل شـده اسـت ، بـه ایـن تـرتـیـب آیـه مـفـهـوم جـامـعـى دارد کـه ایـنـهـا را نـیـز شامل مى شود.

و در آخـریـن آیـه ایـن سوره با توجه به نسبتى که سران شرک به آن حضرت مى دادند مى فرماید: (تو ابتر و بلاعقب نیستى ، دشمن تو ابتر است !) (ان شانئک هو الابتر).

(شـانـى ء) از مـاده (شنئان) (بر وزن ضربان) به معنى عداوت و کینه – ورزى و بدخلقى کردن است ، و (شانى ء) کسى است که داراى این وصف باشد.

قـابـل توجه اینکه : (ابتر) در اصل به معنى (حیوان دم بریده ) است و انتخاب این تعبیر از سوى دشمنان اسلام به منظور هتک و توهین بود، و تعبیر (شانى ء) بیانگر ایـن واقـعـیـت است که آنها در دشمنى خود حتى کمترین ادب را نیز رعایت نمى کردند، یعنى عداوتشان آمیخته با قساوت و رذالت بود، در حقیقت قرآن مى گوید: این لقب خود شما است نه پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ).

از سـوى دیـگر همانگونه که در شاءن نزول سوره گفته شد: قریش انتظار مرگ پیامبر (ص) و برچیده شدن بساط اسلام را داشتند، چرا که مى گفت ند او بلا عقب است ، قرآن مى گوید تو بلا عقب نیستى ، دشمنان تو بلا عقب اند!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *